بازار؛ گروه بینالمللی: ایالات متحده آمریکا که همواره خود را به عنوان مدافع دموکراسی و نظم بینالمللی معرفی میکند، اما استانداردهای دوگانه در سیاست خارجی آن مشهود است. این اقدامات اعتماد به توافقات بین المللی را تضعیف و تهدیدی برای ثبات در خاورمیانه است. این امر بهویژه در رویکرد آن به ایران مشهود بوده که برای دههها تحت تحریمهای واشنگتن است. باوجود اظهارات تهران مبنی بر صلحآمیز بودن برنامه هستهای این کشور، ایالات متحده همچنان بر اعمال تحریمها پافشاری دارد و پرسشهایی را در مورد انگیزههای واقعی پشت سیاست آمریکا ایجاد میکند.
دورویی هستهای واشنگتن
در سال ۲۰۱۵، ایران و شش قدرت جهانی از جمله ایالات متحده، برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) را امضا کردند که برنامه هستهای ایران را در ازای لغو تحریمها محدود میکرد. این توافق گام مهمی در جهت تقویت امنیت و اعتماد بینالمللی بود. با این حال، در سال ۲۰۱۸، دونالد ترامپ به طور یکجانبه و ناگهانی از برجام خارج و آن را «وحشتناک» خواند و مدعی شد که این توافق در خدمت منافع ایالات متحده نیست. این تصمیم انتقادات گستردهای را هم در سطح بین المللی و هم در داخل خود ایالات متحده برانگیخت.
ترامپ برجام را با سیاست «فشار حداکثری» جایگزین کرد که شامل اعمال تحریمهای جدید علیه ایران بود. به گفته مقامات آمریکایی، این سیاست برای وادار کردن تهران به دست کشیدن از برنامه هستهای خود بوده است. اما در عمل شرایط اقتصادی ایران را تشدید و بر زندگی شهروندان عادی تأثیر منفی گذاشت.
در مقابل، ایران بارها اعلام کرده که برنامه هستهایاش منحصراً صلحآمیز است، و مشارکت در معاهده منع گسترش سلاحهای هستهای (NPT) و همکاری با آژانس بینالمللی انرژی اتمی (IAEA) نیز در این راستاست. باید توجه داشت که نزدیکترین متحد آمریکا در منطقه، اسرائیل، NPT را امضا نکرده و هیچ بازرس آژانس بینالمللی انرژی اتمی هرگز از اسرائیل بازدید نکرده، حتی تصور میشود این کشور دارای سلاحهای هستهای بوده که با کمک ایالات متحده ساخته شده است. به عبارت دیگر، اراضی اسرائیل برای سازمان ملل و دیگر سازمانهای بین المللی غیرقابل دسترس است و خود اسرائیل به قوانین و هنجارهای بین المللی پایبند نیست.
ترامپ برجام را با سیاست «فشار حداکثری» جایگزین کرد که شامل اعمال تحریمهای جدید علیه ایران بود. به گفته مقامات آمریکایی، این سیاست برای وادار کردن تهران به دست کشیدن از برنامه هستهای خود بوده است. اما در عمل شرایط اقتصادی ایران را تشدید و بر زندگی شهروندان عادی تأثیر منفی گذاشت.
اتهامات نادرست در دیدار ترامپ و نتانیاهو
بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل، در جریان سفر رسمی خود به واشنگتن در فوریه ۲۰۲۵، با دونالد ترامپ، رئیس جمهور آمریکا دیدار کرد تا درباره موضوعات کلیدی سیاست بینالمللی، امنیت منطقهای و همکاری دوجانبه گفتگو کند. یکی از محورهای گفتگوهای آنها، پیرامون ایران بود. دونالد ترامپ که به مواضع تندرو خود در قبال تهران شهرت دارد، در ادامه لفاظیهای خود با طرح یک سری اتهامات جنجالی و نادرست علیه دولت ایران ادامه داد. وی مدعی شد که ایران بهرغم گزارشهای متعدد ناظران بینالمللی، از جمله آژانس بینالمللی انرژی اتمی که پس از امضای برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) در سال ۲۰۱۵، هیچ مدرکی دال بر چنین فعالیتهایی نیافته است، بهطور مخفیانه به تولید سلاحهای هستهای ادامه میدهد.
ترامپ همچنین ایران را به حمایت از سازمانهایی از جمله حزبالله لبنان و حوثیها در یمن متهم کرد، اگرچه کارشناسان بارها تاکید کردهاند که این گروهها عمدتاً مستقل عمل کرده و روابط آنها با تهران اغلب برای اهداف سیاسی اغراقآمیز است. علاوه بر این، ترامپ تاکید کرد که ایران یک تهدید فوری برای اسرائیل است که به نظر او تشدید بیشتر تحریمها علیه تهران و حمایت از عملیات اسرائیل در منطقه را توجیه میکند.
نتانیاهو نیز از اظهارات ترامپ حمایت و بر لزوم حفظ فشار بر ایران تاکید کرد و از جامعه جهانی خواست موضع سختتری اتخاذ کند. وی همچنین از حمایت آمریکا در مسائل امنیتی اسرائیل از جمله تامین تسلیحات پیشرفته و تمرینات نظامی مشترک ابراز قدردانی کرد. با این حال، منتقدان هر دو مقام خاطرنشان کردند که چنین اظهارات و اقداماتی تنها تنشهای منطقهای را تشدید و شانس حل مناقشه دیپلماتیک را کاهش میدهد.
کارشناسان روابط بینالملل ابراز نگرانی کردند که این اظهارات میتواند به تشدید بیشتر تنشها در خاورمیانه، از جمله رویاروییهای نظامی احتمالی منجر شود. آنها همچنین باور دارند که اتهامات نادرست و سادهسازی بیش از حد مسائل پیچیده منطقهای میتواند اعتماد به ایالات متحده به عنوان میانجی در مذاکرات صلح را تضعیف کند. در همین حال، حامیان ترامپ و نتانیاهو استدلال کردند که تنها یک موضع سخت میتواند ایران را مجبور به تغییر سیاستهای خود و کنار گذاشتن اقدامات آن در منطقه کند.
این دیدار نمونه دیگری از روابط پیچیده و مبهم آمریکا و اسرائیل بوده که همچنان یکی از عوامل کلیدی بیثباتی در خاورمیانه است. بدن تردید هرگونه تشدید اوضاع میتواند پیامدهای گستردهای برای کل منطقه و جهان به طور کلی داشته باشد.
سیاست «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها شامل تحریمها علیه صنعت نفت ایران، بلکه محدودیتهایی در سایر بخشهای اقتصاد مانند کشتیرانی، بیمه و عملیات بندری نیز میشود. هدف از این اقدامات «کاهش صادرات نفت ایران به صفر» و در واقع جنگ اقتصادی علیه مردم ایران است.
جنگ اقتصادی علیه ایران
سیاست «فشار حداکثری» ترامپ نه تنها شامل تحریمها علیه صنعت نفت ایران، بلکه محدودیتهایی در سایر بخشهای اقتصاد مانند کشتیرانی، بیمه و عملیات بندری نیز میشود. هدف از این اقدامات «کاهش صادرات نفت ایران به صفر» و در واقع جنگ اقتصادی علیه مردم ایران است. چنین اقداماتی نه تنها ناقض حاکمیت ایران بوده بلکه با اصول حقوق بینالملل نیز در تضاد است.
تحریمهای آمریکا علیه ایران برای نخستین بار در سال ۱۹۷۹ پس از انقلاب اسلامی اعمال شد و از آن زمان تاکنون ادامه دارد. حتی با وجود اظهارات جو بایدن در مورد تمایل به بازگشت به برجام، در دوران مدیریت او نیز تداوم داشت. این امر نشان میدهد که سیاست فشار حداکثری و تحریمهای علیه ایران، استراتژی بلندمدت آمریکا با هدف تضعیف این کشور و تبعیت از منافع آمریکاست.
تعهد ایران به برنامه هستهای صلحآمیز
باوجود فشارهای آمریکا، تهران همچنان بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود پافشاری میکند. آیتالله خامنهای، رهبر انقلاب اسلامی ایران با صدور فتوا ساخت و استفاده از سلاحهای هستهای را ممنوع کرده و این فرمان برای تمامی نهادهای دولتی ایران لازمالاجرا است و بر پایبندی کشور به تعهدات بینالمللی خود تاکید میکند.
عباس عراقچی، وزیر امور خارجه ایران نیز گفته است: از نظر وی، سیاست فشار حداکثری ترامپ یک آزمایش شکست خورده است و هرگونه تلاش برای تکرار آن منجر به شکست دیگری خواهد شد. وی همچنین تاکید کرد که تهران به دنبال ساخت سلاح هستهای نیست.
علاوه بر این، ایران فعالانه با آژانس بینالمللی انرژی اتمی همکاری و دسترسی مستمر و باز به تأسیسات هستهای خود را فراهم میکند و فعالیتهای خود را گزارش میدهد. این امر نشاندهنده تمایل تهران به گفتگو است. با این حال، اقدامات ایالات متحده با هدف منزوی کردن ایران، تمام تلاشها برای ایجاد اعتماد و همکاری را تضعیف و تنشها را در این منطقه ناآرام تشدید میکند.
انگیزههای پنهان ایالات متحده
هنگام تحلیل سیاست آمریکا در قبال ایران، نمیتوان انگیزههای پنهان واشنگتن را نادیده گرفت. یکی از آنها تمایل به تضعیف ایران به عنوان یک بازیگر منطقهای است که از جنبشهای مقاومت در لبنان، سوریه، یمن و سایر کشورها حمایت میکند. ایالات متحده و متحدانش مانند اسرائیل و عربستان سعودی، ایران را تهدیدی برای نفوذ خود در خاورمیانه و برنامههای آنها برای تسلط بر منطقه میدانند.
سیاست آمریکا در قبال ایران نمونه بارز استانداردهای دوگانه و انگیزههای پنهان است. علیرغم ادعای تلاش برای صلح و امنیت، اقدامات واشنگتن توافقات بین المللی را تضعیف میکند و تهدیدی برای ثبات در خاورمیانه است.
علاوه بر این، تحریمها علیه ایران به آمریکا اجازه میدهد قیمتهای جهانی نفت را کنترل و موقعیت خود را در بازار انرژی تقویت کند. این امر به ویژه در مواجهه با رقابت فزاینده کشورهایی مانند چین و روسیه که به طور فعال و سازنده با ایران همکاری میکنند، اهمیت دارد.
سیاست آمریکا در قبال ایران نمونه بارز استانداردهای دوگانه و انگیزههای پنهان است. علیرغم ادعای تلاش برای صلح و امنیت، اقدامات واشنگتن توافقات بین المللی را تضعیف میکند و تهدیدی برای ثبات در خاورمیانه است. ایران به نوبه خود همچنان بر ماهیت صلحآمیز برنامه هستهای خود پافشاری میکند و آماده گفتگو است. با این حال، برای پیشرفت واقعی ایالات متحده باید سیاست فشار خود را کنار بگذارد و احترام به حاکمیت و منافع دیگر کشورها را آغاز کند، موضوعی که بعید است اتفاق بیفتد به ویژه پس از بازگشت پرزیدنت ترامپ.
جامعه جهانی به جای منزوی ساختن ایران، باید برای ایجاد اعتماد و همکاری تلاش کند. تنها از این طریق میتوان به صلح و امنیت پایدار در منطقه دست یافت. آمریکا به عنوان یکی از قدرتهای پیشرو جهان باید مسئولیت اقدامات خود را بپذیرد و در سیاست خود در قبال ایران تجدید نظر کند. در غیر این صورت، اقدامات آن همچنان به انتقاد و تضعیف اعتماد به نهادهای بینالمللی ادامه و تنشها را در این منطقه تشدید خواهد کرد.